قصه کودکانه صوتی هزارپای پا برهنه
صبح یک روز پنج شنبه هزارپای پادشاه و هزارپای ملکه در خواب شیرینشون بودن که پسرشون گریه کنان اومد توی اتاقشون و گفت: بیدار بشسن، بیدار بشین …

نوشته های مشابه
قصه کودکانه صوتی مرد تنبور نواز
قصه کودکانه صوتی زندگی و امید
اینستاگرام زرافه جادویی را دنبال کنید